جدول جو
جدول جو

معنی کفایت کردن - جستجوی لغت در جدول جو

کفایت کردن
بسنده کردن
تصویری از کفایت کردن
تصویر کفایت کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
کفایت کردن
کافی بودن، بس بودن، از عهده کسی یا انجام دادن امری برآمدن
تصویری از کفایت کردن
تصویر کفایت کردن
فرهنگ فارسی عمید
کفایت کردن
تاییدن بس بودن، برآمدن کار ساختن بس شدن، کافی بودن، از عهده کسی بر آمدن: شما بجمله عرب یکی را کفایت کنید، از عهده اجرای امری بر آمدن: مسعود... جزما فرمان داد ک این مهم ترا باید کفایت کرد والی جز از اطاعت چاره ندید
فرهنگ لغت هوشیار
کفایت کردن
((~. کَ دَ))
به اندازه بودن
تصویری از کفایت کردن
تصویر کفایت کردن
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کفارت کردن
تصویر کفارت کردن
کفاره دادن: (دی سجده همی کردی کردی گنهی هایل می نوش گناهت را امروز کفارت کن)، (امیر معزی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رعایت کردن
تصویر رعایت کردن
پاس داشتن
فرهنگ واژه فارسی سره
آن کبوترشان ز بازان نشکهد باز سر پیش کبوتر شان نهد (مولانا) پاس داشتن نواختن پاس داشتن رعیت و غیره را، نگاهداشتن حق کسی را، توجه کردن، تعظیم کردن احترام کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روایت کردن
تصویر روایت کردن
باز گفتن از قول کسی سخنی خبر یا حدیثی نقل کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حکایت کردن
تصویر حکایت کردن
نقل کردن قصه گفتن، بیان حال کسی کردن سرگذشت کسی را روایت کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حمایت کردن
تصویر حمایت کردن
پادن نگاهبانی کردن دفاع کردن از کسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفاوت کردن
تصویر تفاوت کردن
فرق کردن، مختلف شدن
فرهنگ لغت هوشیار
اثر کردن تاثیرکردن، انتقال یافتن مرض از شخصی (یا جانوری) بشخص دیگر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سقایت کردن
تصویر سقایت کردن
آب دادن کسی را، سیراب کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شکایت کردن
تصویر شکایت کردن
گرزیدن انداویدن گله کردن گله کردن، ناله و زاری کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شفاعت کردن
تصویر شفاعت کردن
وساطت کردن توسط کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عنایت کردن
تصویر عنایت کردن
توجه کردن، یاری کردن، لطف کردن، کنایه از بخشیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عنایت کردن
تصویر عنایت کردن
امداد نمودن، توجه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کتابت کردن
تصویر کتابت کردن
نوشتن تحریر کردن: (تا نوبت وراثت به یعرب بن قحطان رسید اول کسی بود که بخط عرب کتابت کرد)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کرایه کردن
تصویر کرایه کردن
سلاک کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کرامت کردن
تصویر کرامت کردن
عطا کردن آنکه قدر و مرتبت برتری دارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کفشیر کردن
تصویر کفشیر کردن
لحیم کردن: (خرد بشکستیم کنون شاید که کنی این شکسته را کفشیر)، (مسعود سعد)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کفاره کردن
تصویر کفاره کردن
انجام دادن عملی که بدان گناهان پاک شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وصایت کردن
تصویر وصایت کردن
سفارش کردن اندرزنیدن وصیت کردن سفارش کردن
فرهنگ لغت هوشیار
هاچیدن نیدن آنیهیدن جامنیدن زامنیدن وازنیدن هاختن هختن ویتاردن راهنمایی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عنایت کردن
تصویر عنایت کردن
توجه کردن، محبت کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حمایت کردن
تصویر حمایت کردن
Sponsor, Advocate, Espouse, Prop, Support, Sustain
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از حفاظت کردن
تصویر حفاظت کردن
Safeguard
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از شکایت کردن
تصویر شکایت کردن
Complain, Gripe, Sue
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از هدایت کردن
تصویر هدایت کردن
Head, Pilot, Steer
دیکشنری فارسی به انگلیسی
выступать в защиту , поддерживать , спонсировать
دیکشنری فارسی به روسی
жаловаться , жаловаться , судить
دیکشنری فارسی به روسی
befürworten, unterstützen, sponsern
دیکشنری فارسی به آلمانی